change is a powerful thing

ساخت وبلاگ

عمر این وبلاگ به پایان رسیده.

در آدرسی دیگر می نویسم. در صورت تمایل پیام بگذارید تا ادرس جدید ارسال شود.

مراقب خودتان باشید.

+ به امید آزادی ایرانمان

change is a powerful thing...
ما را در سایت change is a powerful thing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mergand بازدید : 53 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 17:32

اینکه یکباره روی تمام گذشته ات چشم ببندی و پا در مسیری بگذاری که هیچ شناختی نسبت به آن نداری، به حرف ساده می آید. پَرآو بارها خواسته از تصمیمی که گرفته ام منصرفم کند، اما اصلا نمی توانم از فکرش بیرون بیاییم! دیروز هم که با استاد علی صحبت میکردم مدام تکرار میکرد، قدر این استعدادت را بدان و حرفه ات را دنبال کن، بدون شک در این رشته سکویی خواهی شد. اما حقیقت این است که گوش هایم دیگر چیزی نمی شنوند و خیره سری ام به بالاترین درجه خود رسیده. باید اعتراف کنم اصلا احوال جالبی ندارم. حس میکنم مغزم هرز می رود. قدرت تصمیمم را به باد داده ام. به هر دری میزنم تا این حال را تغییر دهم. مدتی ست صبح ها ساعت شش از خانه بیرون میزنم و شروع به دویدن میکنم. هنوز به خانه برنگشته ام حالم خوب ِ خوب است اما به محض اینکه وارد خانه میشوم تمام افکار هجوم می آوردند. راه نفسم بسته می شود. نمیدانم اگر پَرآو نبود چه به سرم میآمد. ای کاش می توانستم خودم را راحت ببخشم. change is a powerful thing...ادامه مطلب
ما را در سایت change is a powerful thing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mergand بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 12 تير 1401 ساعت: 21:42

وقتی کاری از دستم برنمیآید دلم میخواهد فقط بنویسم. حتی به باطل. فردا کنکور است و من اصلا نمیدانم چرا میخواهم در جلسه حاضر شوم. پَرآو قرار است یکشنبه به آن شهر کوفتی برود و با رییس آن خراب شده صحبت کند. تنها امیدم این است که مهر تایید را روی برگه بزند و ما را از این سردرگمی نجات دهد. سه سال می شود که رسما از زندگی افتاده ایم. برای این فرصتی که نمیدانیم ته ماجرایش چه می شود، روان خودم را نابود کرده ام. شبها با فکر و خیال سر میگذارم و تمام روز را منتظر این هستم که شب برسد. حالا مغزم حکم چمدان سنگینی را دارد که فقط خستگی اش به جانم مانده. چه آرزوهایی داشتم... دلم میخواهد واقعا دنیا برای یک لحظه هم که شده بایستد و من برای همیشه از آن پیاده شوم. که دیگر نه حسرتی باشد، نه دلتنگی و نه دِینی. که دنیا جای قشنگی نبود، که دویدیم و دویدیم، که هنوز به خوشبختی نرسیده بودیم داغی را روی دلمان گذاشتند. که هر چه بلا بود را تقدیر خواندیم و پوستمان را کلفت تر کردیم.... حالا من در این نقطه از دنیا، در این لحظه، وازده ام. نگران و حیران فردایی هستم که نمیدانم آیا تقدیرِ خوش، قسمتمان خواهد شد یا نه؟! + دلم میخواهد هرچه زودتر بیایم و زیر همین پست برای سالها بعد، بنویسم؛ در ناامیدترین حالت بودم که بهترین اتفاق رقم خورد و بالاخره "شد". change is a powerful thing...ادامه مطلب
ما را در سایت change is a powerful thing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mergand بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 12 تير 1401 ساعت: 21:42

صبح زود بیدار شدم و نگاهی سریع به دو فصل مهم زمین انداختم. تلفنم را برداشتم و برای پدرم نوشتم؛ برایم دعا کن! بی شک دعای تو عاقبتم را خیر میکند. می دانم از خواب که بیدار شود و پیامم را بخواند چشمانش نم می زند. تلفن ام را از دسترس خارج کردم و از خانه بیرون زدم. با اینکه امسال خیلی جدی نخوانده بودم اما نمیدانم چرا این سوال مدام توی سرم تکرار میشد که اگر قبول بشوم واقعا آدمِ این هستم که تا تَهَش ادامه دهم؟! شوخی که نیست! با این سن و سال، با این تارهای سپیدی که حالا تعدادشان خیلی زیاد شده، باید عاشق بود تا بتوان کل مسیر را ادامه داد! به حوزه که رسیدم غلغله بود. مادرها و پدرهای منتظر را که دیدم، دلتنگ تر از همیشه شدم. شماره ام را پیدا کردم! سالن اجتماعات. طبقه سوم. روی صندلی نشستم. در حال و هوای خودم بودم که یکباره دیدم سالن پر شده از هم سن و سالهای من! چه بسا با سن های بالاتر. راستش کله سحر وقتی این آدمها را دیدم یک جور عجیبی امیدوار شدم. تا قبل آن حس میکردم فقط مغز من را الاغ گاز گرفته است! نگو حال خراب تر از من هم هستند! ساعت یازده و نیم پاسخنامه ام را تحویل دادم و خلاص! به خانه که رسیدم، پَرآو پرسید چطور بود؟ گفتم تصمیم دارم برای آخرین بار، یکسال دیگر از عمر نازنینم را صرف کنکور کنم. + میر استخدامی را قبول شده. تماس گرفته و می گوید تمامـَش لطف تو بود، مادر و پدرم مدام دعایت می کنند. می گویم من فقط راهنمایی کردم، در واقع تو مُزد زحمت خودت را گرفته ای. می گوید نمیدانی، هربار که با هم صحبت میکردیم چقدر برای ادامه دادن انگیزه می گرفتم! میگویم خب پس خدا را شکر، آنطورها هم که فکر میکردم بی ثمر نبوده ام. به همین اندک مفید بودنها هم باید دل change is a powerful thing...ادامه مطلب
ما را در سایت change is a powerful thing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mergand بازدید : 98 تاريخ : يکشنبه 12 تير 1401 ساعت: 21:42

1.با یه موضوع جالب به عنوان کتابخانه ی زنده آشنا شدم! human library حالا از من که دیگه گذشت ... سلوچ با رفتنش موفق شد دنیای خالیمو با کتاب پر کنه  امـــــا کتابخانه ی زنده جایی هست که کتابها واقعا حرف میزنند!ینی کتابها زنده هستن و میشه باهاشون حرف زد  جادویی نیست.فوق العاده نیست.ولی شاید برای علاقه مند شدن به خواندن کتاب مفید باشه :)  2. در راستای لال شدنم و علاقه مندیم به آهنگ های بی کلام change is a powerful thing...ادامه مطلب
ما را در سایت change is a powerful thing دنبال می کنید

برچسب : کتاب,میزند, نویسنده : 6mergand بازدید : 117 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 20:37

این ویدیو رو از مدتها قبل توی گوشیم ذخیره کرده بودم که یه روزی توی یه حال خرابی یه موقعیت به جایی رو کنم اش  هیچوقت نشد   خب دیدنش برای شما هم میتونه قشنگ باشه     متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای ت change is a powerful thing...ادامه مطلب
ما را در سایت change is a powerful thing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mergand بازدید : 76 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 20:37

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
change is a powerful thing...
ما را در سایت change is a powerful thing دنبال می کنید

برچسب : چالش, نویسنده : 6mergand بازدید : 84 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 14:06

این چالش  واسه من تموم شد توی یه هفته :)به خدا قد یه ماه گذشت و قد یه ماه اتفاقای جور و واجور افتاد تنها چیزی که میخوام ازش ثبت بشه و یادگار بمونه اینه که  تک و تنها با یه کوله پشتی و یه دنیا خاطره و یه بهشت آرزو و یه جهنم دلِ گرفته ی دلتنگ دیدار تلق تلق از پله های اتوبوس که منو سه ساعته رسوند تهران اومدم پایین بدو بدو رفتم داخل ساختمون ترمینال کیف پولمو سفت چنگ زدم تو دستم و عینکو تا جایی که جا د change is a powerful thing...ادامه مطلب
ما را در سایت change is a powerful thing دنبال می کنید

برچسب : دریغا, نویسنده : 6mergand بازدید : 113 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 14:06

یه اتفاقی هم افتاد امروز که دلم نمیاد ننویسمش که از یادم نره گلهای خواستگاری رو از همون شب اول گذاشتم تو گلدون که تا جایی که میتونم عمرشونو دراز کنم وقتی از شمال بر میگشتیم گفتن بندازیم دور؟ گفتم نه تورو خدا من اینا رو عاشقم برداشتم گذاشتم عقب ماشینم که هر جا میرم همراهم باشن انقدر آفتاب خوردن که همونجوری قشنگ قشنگ خشکشون زد  عقیده دارم گل خشک شگون نداره نگه داشتنش برداشتم یه عکس ازشون گرفتم و هم change is a powerful thing...ادامه مطلب
ما را در سایت change is a powerful thing دنبال می کنید

برچسب : تورا,هردو,دوخت, نویسنده : 6mergand بازدید : 116 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 14:06

فقط تلاش کردم یک هفته حرف نزنم اینجا و الان با بمباران مطلب توی مغزم مواجه ام !خدا ازت نگذره دختر که اینجوری مغزتو آشفته کردی :| ینی انقدری که دیگه نمیتونم 100% فکرمو حتی روی سلوچ متمرکز کنم! 1.تازه عشق ام به دونستن درباره جهان و آسمان بالای سرم رو کشف کردم همیشه میرفتم توی سایت محبوبم و فقط فرت و فرت فیلم و سریال میگرفتم و حالا خدای من ! چند روزه وقت خالی پیدا میکنم  میپرم و همراه میشم با How change is a powerful thing...ادامه مطلب
ما را در سایت change is a powerful thing دنبال می کنید

برچسب : کاسینیاین,لحظات,برات,قرین,آرامش,باشه, نویسنده : 6mergand بازدید : 99 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 14:06